{#navbar-iframe {height:0px;visibility:hidden;display:none
skip to main
|
skip to sidebar
عقاید یک دلقک تنها
اینجا می نویسم که یادم بمونه !
۱۳۸۸ مهر ۱۱, شنبه
خاطره هایم
خاطره هایم را
مثل آدامس می جوم
هر روز
باد که می کنمشان
میترکند
روی تمامِ صورتم
و تا آخرِ روز
می چسبند
به همه روزم
به همه روحم
۱ نظر:
حدیث گفت...
چه خوب بود این...
۱۱ مهر ۱۳۸۸ ساعت ۱۱:۴۴
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
انباری
◄
2012
(2)
◄
ژانویهٔ
(2)
◄
2011
(24)
◄
دسامبر
(1)
◄
نوامبر
(1)
◄
سپتامبر
(1)
◄
اوت
(4)
◄
ژوئن
(3)
◄
مارس
(3)
◄
فوریهٔ
(5)
◄
ژانویهٔ
(6)
◄
2010
(123)
◄
دسامبر
(6)
◄
نوامبر
(6)
◄
اکتبر
(3)
◄
سپتامبر
(3)
◄
اوت
(8)
◄
ژوئیهٔ
(7)
◄
ژوئن
(5)
◄
مهٔ
(14)
◄
آوریل
(15)
◄
مارس
(16)
◄
فوریهٔ
(15)
◄
ژانویهٔ
(25)
▼
2009
(193)
◄
دسامبر
(21)
◄
نوامبر
(22)
▼
اکتبر
(28)
دنیای قشنگ بهتر
:(
Closer
رزم مشترک یا درد مشترک، نمی دانم
فاصله
بهانه
شب
......
......
به کودکی که هرگز زاده نشد
......
خواب
دریغ
سهم
مریضم
وهم
آسمون همه جا یه رنگه، گیرم زمینش کمی فرق کنه
حفره
روزمرگی
یاد
اندر آداب فراموشی
اندر آداب صبحانه خوردن
ماداگاسکار
مرسده سوسا
بد یمن
خاطره هایم
آباژور
مور مور
◄
سپتامبر
(36)
◄
اوت
(30)
◄
ژوئیهٔ
(31)
◄
ژوئن
(10)
◄
مهٔ
(6)
◄
آوریل
(5)
◄
فوریهٔ
(2)
◄
ژانویهٔ
(2)
لینکدونی
...سروش در لابيرنتش...
Baloot
Yek Panjare
از اون بالا
بابونه
زن روزهای ابری
سایه
سیبیل طلا
عاقلانه!
عامیانه
مخفيگاه
مریم گلی
من یـک زنـم
پیاده رو
کو
۱ نظر:
چه خوب بود این...
ارسال یک نظر