{#navbar-iframe {height:0px;visibility:hidden;display:none

۱۳۸۹ دی ۲۱, سه‌شنبه

......

دوباره برگشتم به دوره اوج فیلم دیدن. دوره برگمان بینی برای خودم گذاشتم بعد از سال های دانشجویی. بعد هی مدام مچ خودم رو می گیرم که هی دختر عجب طرز نگاهت عوض شده تو این سال ها. که چه همش یه طور دیگه ای می بینم فیلم هاش رو و چه همه فاصله گرفتم از اون نگاه سانتی مانتال دوران دانشجویی. که چه تلخی و تجربه زندگی این سال ها جمع شده تو نگاهم.

دقت که می کنم می بینم چند وقتی هست که مدام دارم مچ گیری می کنم از خودم و هی تعجب می کنم از خود جدیدمريال از زنی که در من بوده و تازه داره خودش رو نشون میده.

بعدتر هی تعجب می کنم از نگاه برگمان بزرگ به دور و برش تو اون سال ها. تو جامعه بازی مثل سوئد بزرگ شده باشی و نگاه به این ظریفی به روابط داشته باشی بسیار ستایش برانگیزه.

روزهای سخت رو باید با یه چیزی پر کرد. پناهی لازمه. من و شراب و موسیقی و فیلم پناه می بریم به هم.

هیچ نظری موجود نیست: