{#navbar-iframe {height:0px;visibility:hidden;display:none

۱۳۸۸ خرداد ۲۰, چهارشنبه

من و انتخابات

عصبانیم، خیلی زیاد. نگرانم، طوری که شبا از خواب می پرم. همش بخاطر این انتخابات مزخرف. عصبانیم از این همه دروغ، از این همه پررویی و وقاحت و نگرانم که اگر دوباره این آدم روان پریش انتخاب بشه چی به سر مملکتم میاد، چی به سر مامان و دوستام و همه عزیزایی که اونجا دارم میاد. دست و دلم به هیچ کاری نمیره. اینگار که امتحان داری و تو اون درس زیاد قوی نیستی و از آخر کار می ترسی. دلم می خواد زودتر شنبه بشه شاید دلم آروم بگیره. حتی موقع دور دوم خاتمی هم اینطوری نبودم.
جمعه میرم رای میدم. نمی دونم تو نتیجه اثر داره رای ما ها که تو ایران نیستیم یا نه. اما بخاطر همه اون چیزایی که براشون نگرانم این کار رو می کنم. اگر این دیوانه دوباره رای بیاره دیگه چیزی از ایران باقی نمیمونه.
فکر کنم حتی برای اینکه اینجوری نشه دعا هم بکنم.

هیچ نظری موجود نیست: