{#navbar-iframe {height:0px;visibility:hidden;display:none

۱۳۸۸ خرداد ۱۸, دوشنبه

اندر ادامه تحلیل های من!

ده روزی سفررفته بودم پیش خاله ام کالیفرنیا. بعد از اونهمه امتحان و کار جدا بهش نیاز داشتم. دفعه اول که تازه از ایران اومده بودم و دلتنگی و تغییر ساعت خواب نگذاشته بود زیاد چیزی ازش بفهمم. اما از اونجایی که لازمه من در هر مورد حرف بزنم و تحلیل کنم اینجا هم فرمایشاتم رو در مورد سفر اخیر می نویسم.
کلا از اونجایی که تعداد ایرانی ها اونجا زیاده طبیعتا نکات جالبی رو می بینی. تو فروشگاه، دکتر، آرایشگاه و خلاصه هر جایی که بری صدای فارسی صحبت کردن می شنوی. یه بار رفتم دکتر اولش که میخواستم وقت بگیرم با منشی فارسی حرف زدم. دقت کنید که این کم چیزی نیست، مخصوصا برای من که تو ایالتی زندگی می کنم که زیاد ایرانی نداره. تو مطب هم کلی با خانم دکتر گل گفتیم و شنیدیم که کلی محظوظ شدم.
وقتی که اوضاع اینطوری باشه کلی هم از خصوصیات دوست داشتنی ایرونی هم به همراهش هست دیگه طبیعتا!
اول از همه فضولی. تا سر از کارت درنیارن ول کن نیستن و از بس سوال می پرسن آدم یاد مصاحبه های استخدامی می افته، اما خدا نکنه تو راجع به یه چیزی سوالی بکنی، عمرا اگه جواب سر راست بهت بدن.
دومین چیزی که می بینی اینه که بطور اتوماتیک همه احساس وظیفه می کنن برات شوهر یا زن پیدا کنن. همش هم از سر خیرخواهی و جهت تسهیل اقامت تو در ایالات متحده است، وگرنه که اصلا کاری به این کارا ندارن!
بعدش هم دسته بندی بر اساس مذهب. مثلا جهودها ( لفظی که اونجا همه میگن) مغازه و محله و آرایشگاه و دم و دستگاه خودشون رو دارن. به نظر زیاد هم از مسلمون ها خوششون نمیاد و بالعکس. اما هر دو گروه در حالی که زیر لب غرغر می کنن و بد و بیراه میگن از مغازه های هم خرید می کنن.
یه سری فروشگاههایی تو همه جای آمریکا هست مثل "راس" که بعضا لباس های فروشگاههای معتبر و یا مارک دار رو به قیمت های مناسب می فروشن. وقتی میری تو این فروشگاهها پر از ایرونی هست، اما نمی دونم چرا وقتی میری مهمونی همه از بوتیک خرید میکنن و کسی اصلا نمیدونه این فروشگاهها کجاست و اگه تو بگی اونجا بودی یه جوری بهت نگاه می کنن که اینگار از فقر و فلاکت داری میمیری!
بدی ها رو گفتم از خوبی ها هم بگم. کلی مفتخر میشدم وقتی مغازه های معتبر ایرانی رو تو بهترین جاهای شهر میدیدم. یا پزشک های مشهوری که ایرانی بودن و یا وکلای معتبر و محله های اعیان نشینی که پر از ایرانی ها بود. و ساندویچ سوسیس بندری که عجب چسبید بهم. کمتر دلتنگم، اینگار رفته باشی یه سفر کوتاه ایران. خوب بود.

هیچ نظری موجود نیست: