{#navbar-iframe {height:0px;visibility:hidden;display:none

۱۳۸۹ تیر ۲, چهارشنبه

آداب گریه یواشکی

تنها که زندگی کنی مدتی، تنها از نوعی که من بودم، که می دونی دسترسی به کسی نیست و خبری از بغل گرمی حالا حالا ها، عادت می کنی بهش. اینقدر یواش و بی سر و صدا که خودت هم نمی فهمی عادت شده تا که وقتش برسه. تنها که باشی و گریه لازم می تونی تو راه برگشت به خونه زر زر گریه کنی چون کسی نگات نمی کنه، می تونی دم در خونه سیگار بکشی و زر بزنی چون مهم نیست برا کسی، می تونی تو توالت، تو رختخواب، وسط هال، وسط غذا خوردن،موقع ظرف شستن یا هر وقت و هر جای دیگه هار هار گریه کنی و به خدا بد و بیراه بگی و خالی کنی خودت رو. عادت میشه برات خب. بعد یه هم خونه میاد ولو موقتی، گریه لازم که میشی اون موقع می فهمی که تنهاییه بد هم نبوده. یادش میره آدم بعد از یه مدتی راه و روش قایمکی گریه کردن و عذر و بهانه اوردن رو. سختش میشه خب. سختمه خب.

هیچ نظری موجود نیست: