{#navbar-iframe {height:0px;visibility:hidden;display:none

۱۳۸۹ بهمن ۱۷, یکشنبه

گلی

سال ها پیش یه عروسک از کیش خریدم. یه دختر بچه ژاپنیه که دستاش رو از جلو به هم قفل کرده با دامن قرمز و خیلی مودب و مرتب مثل این بچه مثبت ها. بعد شکمش رو که فشار میدی شروع می کنه خیلی مودب لا لا لا لا می خونه. بعد من عاشقشم اسمش رو هم گلی گذاشتم. اینجا که میومدم اولین چیزی بود که گذاشتم تو ساکم. بعد یه بار که باطریش تموم شده بود قطعه داخلش رو بردم بازار تجریش یه ساعت فروشی باطری بندازم. مرده باطری رو انداخت و واسه امتحان فشار داد. شروع به لا لا لا که کرد کل مغازه برگشتن یه جوری نگام کردن که آخی طفلکی هنوز بزرگ نشده. هم خجالت کشیدم هم نه. گلی جونم بود آخه.

هیچ نظری موجود نیست: