{#navbar-iframe {height:0px;visibility:hidden;display:none

۱۳۸۸ خرداد ۳, یکشنبه

همخونه

این روزها به این فکر می کنم که با یکی از بچه ها همخونه بشم یا نه. از یه طرف تو هزینه اجاره خونه صرفه جویی میشه که خوب برام مهمه و اما از طرف دیگه بحث حریم خصوصی و این حرفها به کل منتفی میشه. مخصوصا که هم خونه آدم از هموطنان عزیز و کنجکاو باشه که فکر می کنن همخونه بودن یعنی تو همه چیز مشترک بودن و اون حق داره و باید در جریان همه امور تو باشه. باید با هم برین خرید، با هم برین تفریح و همه چیزای دیگه. برای آدمی مثل من که تنها همخونه هاش خوانواده اش بودن و با شناختی که من از خودم و کم طاقتیم تو تحمل دیگران دارم فکر نمی کنم این قضیه جواب بده. بدتر دوستی آدم هم به گند میره. طرف دیگه خارجی ها هم بخاطر عادات بهداشتی خاصی که ما داریم سخت میشه باهاشون کنار اومد. تصمیم سختیه و یه جورایی هم تو معذوریت موندم. خدا آخرش رو خیر کنه.

هیچ نظری موجود نیست: