{#navbar-iframe {height:0px;visibility:hidden;display:none

۱۳۸۸ خرداد ۵, سه‌شنبه

آشپزی!




























کلا برای آشپزی کردن من باید تو مودش باشم. ممکنه این اتفاق هر چند ماه یکبار بیفته یا هر چند روز یه بار. قاعده خاصی نداره و نمی دونم به چه چیزی بستگی داره. من کلا شکمو هستم اما کم می خورم و معمولا یکی از لذتهام تماشای شبکه آشپزیه اگراحیانا تلویزیون بخوام ببینم. این شبکه یه خاصیتی داره و اون تهییج گهگاه بنده برای آشپزیه. آخر هفته گذشته یکی از این روزهای معروف بود که ماحصل قضیه رو تو عکس ها می بینید. پیراشکی رو برای یکی از دوستام پختم که قرار بود یکشنبه ببره کلیسا. نوبتش بود و از اونجایی که آقایون معمولا حوصله آشپزی ندارن از من خواهش کرد. ترجیح میدادم برای کلیسا نباشه اما خوب برای دوستان خوب من همه کار می کنم. سه تای بعدی هم منجر به یه مهمونی با حضور هموطنان مقیم دانشگاه شد که آخر کار با بحث های دوزار سه شاهی در مورد مذهب باعث شدن که خستگی به تنم بمونه و میل به آشپزی برای مدت نامعلومی از بین بره. در مورد این قضیه بعدا مفصلا می نویسم.





پ . ن.: اینجا رو اصلا کسی می خونه؟




۱ نظر:

حدیث گفت...

من می خونم..همیشه!