{#navbar-iframe {height:0px;visibility:hidden;display:none

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۸, شنبه

Precious

بعضی داستان ها اینقدر تلخ و خشن و سیاهند که هر چقدر هم به خودت بگی بابا فیلم بود آروم نمیشی. اصلا آدم دلش میخواد بعدشون بره حموم یه دوش مفصل بگیره و لباس نو تنش کنه با عطر و کرم بلکه هم کثافتی رو که تو فیلم حس کرده پاک کنه.

من نشستم امشب بعد از اینهمه وقت “Precious” دیدم. الان حالم بده و هی همش با خودم میگم چطور میشه آدم اینهمه بلا سرش بیاد و زنده باشه. زشت و بی سواد و وبی پول و بی خانواده و ایدز و هزار تا چیز دیگه که یکیشون کافیه زندگی آدم هیچوقت درست و درمون پیش نره.

حالم بده ازش خیلی.

هیچ نظری موجود نیست: