{#navbar-iframe {height:0px;visibility:hidden;display:none

۱۳۸۸ بهمن ۲۲, پنجشنبه

من این روزها

من؟ من این روزا دارم دیوانه میشم. از زور کار و مشق شب و گزارش و صد تا کار کوچیکِ وقت گیرِ احمقانه ای که استادم ازم می خواد. اصلا من نمی دونم چش شده این مرد، مشکل با مایکروسافت آفیس هم که داره ایمیل میزنه از من می پرسه. هوای سرد و اخلاق گه نزدیک به پریود هم بماند. احساس بدبختی و خنگی و زشتی و حماقت دارم این روزها. بعد وسط این همه سر شلوغی من نمی دونم چرا هی قیافه ت میاد جلوی چشمم و روزِ آخر. بعد هی بغض می کنم و سرمو می ذارم روی میز و یه دقیقه بعد قورتش میدم و بر میگردم تند و تند تایپ می کنم. خوبی تو مگه نه؟

هیچ نظری موجود نیست: