{#navbar-iframe {height:0px;visibility:hidden;display:none

۱۳۸۸ بهمن ۲۹, پنجشنبه

کاش

کاش میشد منم یه فرشته داشتم دور و برم. وقتهایی که هیچکس نبود باهاش حرف میزدم. براش تعریف می کردم که چه خبره و چه حال و روزی دارم. وقتهایی که می ترسیدم یا ناامید بودم دلداریم میداد و می گفت همه چیز خوبه و منم همه تلاشمو کردم. می گفت تقصیر من نبوده اگرم خوب پیش نرفته اوضاع. شبایی که خوابم نمی برد کنارم دراز می کشیدو بغلم می کرد تا خوابم ببره. صداش که می کردم یا تو دلم آرزو می کردم که باشه می شنید و خودش میومد. کاش دنیا یه کم بهتر از اینی که الانه بود. کاش حال من یه کمی بهتر بود. کاش آرزوهام ، امیدم و ایمانم یادم نرفته بود. چه خوب شد ولی یادم بود برگردم برم دوباره فیلم شهر فرشتگان رو ببینم. دلم تنگش شده بود.

هیچ نظری موجود نیست: