{#navbar-iframe {height:0px;visibility:hidden;display:none

۱۳۸۸ مرداد ۲۲, پنجشنبه

من خواب دیده ام.......

یه زمون هایی تو زندگی هست که اینقدر دست آدم از همه جا کوتاهه که به هرچیزی امید می بنده. هر چیزی رو یه نشانه می بینه. مثلا یکی میگه یه سیب رو بندازی بالا هزارتا چرخ می خوره تا بیاد پایین و تو دلت رو به همین خوش می کنی که شاید واسه تو همین بشه و این هزار تا چرخ مشکلت رو حل کنه. نوشته ای تو فیس بوک، جمله ای تو کتابی ، آهنگی و هر چیزی رو برای خودت می کنی دست آویز. حتی گاهی وقتها به خوابهاتم دل می بندی. اما خودتم می دونی اون ته تهای دلت که نه، همینه که هست. که اصلا اینگار قرار نیست آروم بشه این دل.
*******
من خواب دیده ام که کسی می آید
من خواب یک ستاره قرمز دیده ام
و پلک چشمم هی می پرد
و کفش هایم هی جفت می شوند
و کور شوم اگر دروغ بگویم
من خواب آن ستاره قرمز را
وقتی خواب نبودم دیده ام
کسی می آید
کسی دیگر
کسی بهتر
کسی که مثل هیچکس نیست
و مثل آن کسی ست که باید باشد




هیچ نظری موجود نیست: