{#navbar-iframe {height:0px;visibility:hidden;display:none

۱۳۸۸ مهر ۱, چهارشنبه

نکن بابا جان، چند بار بگم من آخه؟

می دونی وقتی یه رابطه تموم شد، دیگه تمومه. یه چیزی که ترک برداشت یا شکست دیگه هیچوقت مثل روز اولش نمیشه. حالا تو هی سعی کن مثلا قسمت دوستی رو حفظ کنی. رابطه دوستی می تونه به رابطه عاشقانه تبدیل بشه اما برعکسش نمیشه یا حداقل من نمی تونم.
نمیشه وقتی با یکی می خوابیدی و لبش رو می بوسیدی حالا وقتی می بینیش هاگش کنی و گونه ش رو ببوسی. نمیشه وقتی از کنارت رد میشه و بوی همون عطر رو میده یاد قدیما نیفتی که چطور ولو میشدی تو بغلش تا بو بکشی اون عطر رو. نمیشه وقتی داره موقع حرف زدن دستاش رو تکون میده تو یاد حرکت اون دست ها رو تنت نیفتی. نمیشه وقتی دولا میشه در گوشت یه چیزی رو آروم بگه یاد اون صدای "اینتیمسی" ش تو تختخواب نیفتی. نمیشه باهاش برقصی بدون اینکه یاد بهم چسبیدن های میون رقص و اینکه گوشت رو گاز می گرفت نیفتی. نمیشه با همون" نیک نِیم "قبل همدیگرو صدا کنین بدون اینکه یاد روزی بیفتین که اولین بار همو به اون اسم صدا کردین. نمیشه همینطوری به اون موسیقی ای که قبلا گوش میدادین گوش بدین. سخته جلوی خودت رو بگیری که نپری تو بغلش گاهی. نمیشه دلت نترکه گاهی زیر اینهمه فشارِ هیستوری که با هم داشتین و حالا اینگار نه اینگار.
بعد حالا تو هی بیا هر چند روز یه بار اس ام اس بزن که فقط فکر کردم بگم سلام. نکن خوب من دردم میاد. خیلی دردم میاد.

هیچ نظری موجود نیست: