یه حالتی هست که تو زبانِ ترکی اصطلاح مخصوصِ خودش رو داره اما من نمی تونم معادل فارسی براش بگم. دیدی نمی تونی یه جا بشینی، ربطی به دلشوره و این حرفها نداره. هی در رو باز می کنی می بندی، میری تو حیاط بر می گردی تو، میری تو اتاق، آشپزخونه و هزار تا جای دیگه. میری تا دم ماشین درش رو باز می کنی که بری جایی اما در رو می بندی و بر میگردی داخل. خلاصه نمی دونی چه خاکی تو سرت بکنی. فهمیدی کدوم حس رو می گم؟ من الان اونجوریم.
۱۳۸۸ شهریور ۲۴, سهشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر