{#navbar-iframe {height:0px;visibility:hidden;display:none

۱۳۸۸ مرداد ۴, یکشنبه

دست ها




معمولا زیاد به دستها دقت می کنم. وقتی با کسی صحبت می کنم به اینکه چطور دست هاش رو تکون میده و اینکه کلا چطور از دست هاش استفاده می کنه دقت می کنم. شکل انگشت ها توجه ام رو جلب می کنن اصولا. وقتی به کسی دست میدم یا میرقصم به نرم و زبر بودن دستش حتما دقت می کنم. انگشتان ظریف و کشیده با شکل خاصی ار ناخن رو بسیار دوست دارم. از همه مهمتر گاهی دقت می کنم که وقتی اشخاص کاری با دست هاشون انجام نمی دن و بصورت ناخودآگاه دست هاشون رو مثلا رو پاشون گذاشتن چه حالتی داره. اینکه می گم دقت می کنم یعنی مثلا گاهی برای مدت طولانی زل میزنم به دست طرف و گاهی این قضیه من رو تو موقعیت های بدی گذاشته که مجبور شدم توضیح بدم که مثلا حواسم جای دیگه بوده و داشتم فکر می کردم و این حرف ها که ماست مالی کنم قضیه رو. برای من دست مهمترین عضو بعد از چشم در برقراری رابطه است. رابطه از هر نوع و مخصوصا رابطه دونفره از نوع عاطفی. و اغراق نیست اگر بگم دست های طرف مقابلم در جذب من و برقراری رابطه نقش مهمی ایفا می کنن. باید حتما دست های طرف رو دوست داشته باشم وگرنه نمی تونم رابطه احساسی داشته باشم. عجیبه یه کم اما خب منم اینجوریم دیگه.
اینهمه نوشتم که بگم دلم برای دست هات تنگ شده. دستهای کشیده و نوازشگرت که برای مدت زیادی نخواهم داشتشون. حرکت نرم اونها رو رو تنم حس نخواهم کرد. فارسی هم که نمی دونی تا اینجا رو بخونی و بدونی که " دستهایت را دوست می دارم". خیلی زیاد.

هیچ نظری موجود نیست: