{#navbar-iframe {height:0px;visibility:hidden;display:none

۱۳۸۸ تیر ۲۵, پنجشنبه

.....

قرار بود امشب برم پیش دوستم اما براش کار پیش اومد و موند برای فردا. کلی حالم گرفته شد. الان رفتم از سر حرص و بیکاری صندوق پستم رو چک کنم یهو دیدم کتاب شازده کوچولو که واسش سفارش داده بودم و قرار بود ده روز دیگه برسه الان رسیده. کلی خوبم شد و نیشم بازه الان. می دونم فردا کلی خوشحال میشه و سورپریز. قربون خدا جونم برم که کاراش الکی نیست.
اوهوم :)

هیچ نظری موجود نیست: